جدول جو
جدول جو

معنی دو پاپ - جستجوی لغت در جدول جو

دو پاپ
دو پاپ نام کتابی است تألیف ژزف د متر، مؤلف در این کتاب لزوم قدرت قطعی را در یک جامعه که بنام خدا تعلیم میدهد، اثبات میکند، کتاب مزبور بسال 1819 م، 1234/ هجری قمری) تألیف شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دریچه ای که قطع و وصل شدن جریان مادۀ سیالی را در مجرایی کنترل می کند، دریچۀ بالای سوراخ سیلندر که گاز از آن خارج می شود
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
کلمه دعا که به زن گویند یعنی خدانکناد و دورباد. (ناظم الاطباء). چنین است در ناظم الاطباء و ظاهراً به اضافۀ ’را’ باید خواند یعنی دور از پارسال. و به هر حال در این متفرد است. (یادداشت لغتنامه)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دوپا. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوپا شود.
- دوپای از دو جهان درکشیدن، از دو جهان صرفنظر کردن. دنیا و آخرت را نادیده گرفتن:
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دوپایم از دو جهان نیز درکشم بی تو.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سرپوش تلمبه و ماشین و غیره، باب، مخرج لوله، صفحۀ متحرک اندرون لولۀ بخاری، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
پاکدل. که دلی پاک دارد. که قلبی صاف دارد. با دلی صافی. با ضمیر تابناک و دور از آلودگی
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ)
دل روشن و بی غل و غش و دور از و ناراستی:
بزرگ امید گفت ای پیش بین شاه
دل پاکت ز هر نیک و بد آگاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ پَ)
بنابر آنچه در باج پران آمده است نام یکی از نهرهای ارض وسطی است که بدریا ریزد. (بیرونی ماللهند ص 131)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو پاره
تصویر دو پاره
دو نیمه شده دو نصفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوپاپ
تصویر سوپاپ
دریچه، سرپوش تلمبه و ماشین و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که مختلط بافته شده باشد پارچه ای که دارای خطوطی بود از دو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پیس
تصویر دو پیس
لباس زنانه که دو تکه جداگانه باشد، کت و دامن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گان
تصویر دو گان
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
فرهنگ لغت هوشیار
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو شاخ
تصویر دو شاخ
نوعی پیکان دارای دو شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو راغ
تصویر دو راغ
دوغ و ماستی که شیر در آن دوشیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پایه
تصویر دو پایه
هر چیز که دارای دو ساقه باشد، انسان
فرهنگ لغت هوشیار
پولکی که روی دهانه دریچه های سر سیلندر قرار گرفته و دریچه ها را سد می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دو تا
تصویر دو تا
((دُ))
دولا، خمیده
فرهنگ فارسی معین
نوعی نپار برای آویختن مواد لبنی چوپانان
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در ارتفاعات کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
دارای باطن پاک، خوش ضمیر
فرهنگ گویش مازندرانی
فنی در کشتی با شال که کشتی گیر با گرفتن مچ پای حریف او را
فرهنگ گویش مازندرانی
بذری که به ردیف کاشته نشودبذرپاشی با دست
فرهنگ گویش مازندرانی
آب پاش
فرهنگ گویش مازندرانی
گوه ی چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی